PDF نسخه کامل ونهایی رمان از کفر من تا دین تو به قلم سید فاطمه موسوی در4560 صفحه
توضیحات
PDF نسخه کامل ونهایی رمان از کفر من تا دین تو به قلم سید فاطمه موسوی در4560 صفحهPDF نسخه کامل رمان :رمان از کفر من تا دین تو نویسنده: سیده فاطمه موسوی ( S. Fateme Moosavi) تعداد صفحه:4560 کیفیت:عالی ژانر:عاشقانه قابل اجرا و دانلود بر روی تمام گوشی های اندرویدی آیفون و ... سیستم های کامپیوتری رمان از کفر من تا دین تو در 1262 پارت و 4562 صفحه خلاصه رمان دختری که از سختیهای زندگی و مشکلات بیرحم خسته شده بود، با لبخندی زیبا بر لبانش، دل همه را میبرد. در همین حال و هوا، مردی با قلبی سنگی، در دام نگاه مخمور او گرفتار شد و دل از کف داد. قسمت های از رمان از اتاق که بیرون میزنم با رسیدن هوای تازه راهرو و رها شدن تن منقبضم میفهمم خفقان فضای اتاق و بودن زیر نفوذ شخصی که ابهت و قدرتش میتونست فشار زیادی بهم تحمیل کنه منو عصبی و خسته کرده نه خاتونی در کار بود نه وفا هنوز نمیدونم تکلیفم چیه و کمی گیج میزنم یه جورایی این وسطا یه چیزی گم شده انگار یک قطعه از پازل نیست و من اصلا نمیدونم طرحش چیه تا بزارم سر جاش از تایم نهار هم گذشته و تازه به فکرم میرسه این بشر چه جور هنوز نرفته برگشت عمارت و این آشوب و دید. میرم خونه باغ و سکوت بی سابقه ای این وقت روز اینجا حاكمه .! توی آشپزخونه هم خبری از دخترا نیست و فکر میکنم یکم غیر عادی میتونه باشه؟ وسایل های مختصرم رو جمع میکنم و مانتو و شلوار خودم و میپوشم و میشینم سر تخت خب همینجوری که نمیشه رفت باید مدارک و سفته هام و بگیرم اما از کی! همه غیبشون زده؟ بازم میام توی سالن و دوری میزنم ولی انگار جز خودم کسی پاش و داخل نزاشته بر میگردم داخل اتاق و روی تخت دراز میکشم و نمیفهمم کی چشم هام گرم میشه و به خواب میرم. با خیسی چندش آوری درست زیر گلوم و احساس مورمور شدن پوستم چشم باز میکنم و متعجب به فردی که تازه سنگینیش و روی تنم حس میکنم چشم میدوزم. هوای اتاق نیمه تاریکه و تاری دید و گیجی بعد خواب هم دست به دست هم میدن تا هنوز نتونم تشخیص بدم اطرافم چه خبره.. اتاق غریبه ست و لباس حریر تنم اونی نیست که به یاد میارم !؟