پايان نامه بررسي رابطه اضطراب (حالت و صفت) و مكانيسم هاي دفاعي در پرستاران بيمارستان هاي دولتي همدان

توضیحات

پايان نامه بررسي رابطه اضطراب (حالت و صفت) و مكانيسم هاي دفاعي در پرستاران بيمارستان هاي دولتي همدانعنوان صفحه سرآغاز............... عنوان.................. تقديم................. تشكر................. چكيده............... فهرست مطالب.... فصل اول:كليات پژوهش مقدمه................. بيان مسئله............ اهميت و ضرورت پژوهش......................... اهداف پژوهش..... فرضيه هاي پژوهش.................................. سوال پژوهش...... تعريف اصطلاحات.................................. فصل دوم: پيشينه ي پژوهشي مقدمه................ تعاريف مفاهم.... اضطراب............ اضطراب صفت-حالت............................. مكانيسم هاي دفاعي................................ 1- دفاع هاي خود شيفتگي........................... 2- دفاع هاي نا پخته................................... 3- دفاع هاي نوروتيك................................ 4- دفاع هاي كامل.. ديدگاه صاحب نظران در خصوص اضطراب و منشأ آن......................... نظريه ي روانكاوي فرويد............................... ديدگاه ساليوان........ ديدگاه اتورنك......... نظريه ي پرز............. اضطراب از ديدگاه رفتار گرايي...................... ديدگاه اليس............ ديدگاه گلاسر........... تبيين هاي شناختي..... نظريه ي زيست شناختي................................. نظريه ي يادگيري اجتماعي.......................... مكانيسم هاي دفاعي"من" در نظريه ي فرويد.. مكانيسم هاي دفاعي و اهميت تكنيكي دفاع ها از ديدگاه آنا فرويد......... گزارشي از تحيقات مشابه پيشين.................... فصل سوم:تجزيه و تحليل داده ها مقدمه.................... طرح پژوهش.......... جامه ي آماري....... نمونه ي آماري....... روش نمونه گيري... ابزار پژوهش.......... روش تجزيه و تحليل داده ها......................... فصل چهارم:يافته هاي پژوهش مقدمه...................... يافته هاي توصيفي.... يافته ها ي استنباطي. فصل پنجم: بحث و نتيجه گيري بحث در نتايج........ محدوديت هاي پژوهش............................. پيشنهاد هاي پژوهش.................................. منابع و مآخذ ....... فهرست جداول جدول صفحه جدول 4-1، ميانگين و انحراف استاندارد آزمودني ها در پرسشنامه هاي پژوهش............................. جدول 4-2، ميانگين و انحراف استاندارد جنسيت و سبك هاي دفاعي در آزمودني ها.................... جدول 4-3، ضرايب همبستگي بين اضطراب و سبك هاي دفاعي............ جدول 4-4، سهم سبك هاي دفاعي در پيش بيني اضطراب.................... جدول 5-4، ضرايب استاندارد و غير استاندارد براي سبك دفاعي انطباقي و خود قربانگري............... جدول 4-6، آزمون نمونه هاي مستقل............... فهرست نمودارها نمودار صفحه نمودار 1-1، مدل سه سيستمي لانگ.................. نمودار 4-1، نمودار 4-2، نمودار 4-3، نمودار 4-4، نمودار4-5، نمودار4-6، نمودار 4-7، چكيده اين پژوهش با هدف بررسي رابطه ي بين اضطراب حالت-صفت و مكانيسم هاي دفاعي در نمونه نفری از 100 دانشجویان دانشگاه آزاد آزادشهر (51 زن و 49 مرد) انجام شده است . پرسشنامه اضطراب حالت-صفت اشپيل برگر و پرسشنامه ي سبك هاي دفاعي را تكميل كردند و نتايج حاصل از تجزيه و تحليل نتايج پژوهش به كمك فراواني، ميانگين، انحراف معيار و آزمون هاي t، همبستگي و تحليل رگرسيون گام به گام نشان داد كه مكانيسم هاي دفاعي رابطه ي معناداري با اضطراب دارند. سبك هاي دفاعي غير انطباقي، تحريف تصوير خود قربانگري همبستگي مثبت با اضطراب دارند. در حالي كه سبك دفاعي انطباقي، همبستگي منفي با اضطراب دارد. همچنين بين مكانيسم هاي دفاعي زن و مرد تفاوت معنا داري وجود نداشت. از بين متغيير هاي بررسي شده ي پژوهش حاضر، سبك دفاعي انطباقي و سبك دفاعي خود قربانگري، اضطراب را پيش بيني مي كنند. مقدمه در ابتدای تاریخ بشری، انسان از بسیاری از غرایز حیوانی که رفتار او را راهنمایی می کرد، و به آنها تامین و پوشش می داد، محروم گردید. علاوه بر آن طی دوران بعدی، به ویژه در این اواخر، سنت هایی که رفتار بشر را پشتیبانی و هدایت می کرد، یکی بعد از دیگری از بین رفت. دیگر غریزه ای به او نمی گوید که چه باید کرد و سنتی نمی نمایاند که چه شاید کرد و چیزی نمی گذرد که او نمی داند چه خواهد کرد. در نتیجه کاری می کند که دیگران از او می خواهند و روز به روز بیشتر اسیر همرنگی جماعت می شود. این خلاء موجود، به صورت ملامت، بی حوصلگی، اضطراب و افسردگی ظاهر می شود (بیاضی و دیگران، 1381). لذا می توان وجود پدیده اضطراب را در افراد انسانی، از نقطه آفرینش و شروع حیات انسانی دانست. اشپیل برگر (1983)، در این خصوص عنوان می دارد:" مواجهه ترس و اضطراب، دارای سابقه ای به قدمت تاریخ حیات انسان است اگرچه از ایام کهن، مفهوم ترس مورد بررسی قرار گرفته است، لیکن تا مدت زمان کوتاهی پیش از شروع قرن حاضر، توجه لازم به اضطراب معمول نشده بود". اضطراب مفهومی است چند بعدی و دارای سطوح مختلف که به عنوان پدیده ای بدنی، شناختی، عاطفی و بین فردی جلوه گر می شود. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است و باید خاطر نشان ساخت که اندکی اضطراب برای ادامه بقا و حفظ فرد از خطرات تهدید کننده و حراست از خود لازم است. اما با وجود اینکه نوعی عامل انگیزش محسوب می شود، وقتی از حد می گذرد، عامل اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارها می گردد. بنابراین اضطراب ممکن است ما را از مسیر زندگی خارج کند، به نحوی که مهار زندگی را از دست بدهیم (آلن ، 1995). براساس یافته های جدید می توان معیوب و آسیب زا باشد (جان بزرگی،1382). ممکن است اضطراب نوعی درد داخلی باشد که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود شود، و چون بشر به طور دائم به منظور برقراری تعادل کوشش می کند، بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک بسیار قوی است، که امکان دارد این محرک مضر باشد، و این خود بستگی دارد به درجه ترس و مقدار خطری که متوجه فرد است (شاملو،1387). از سال های دهه شصت، مولفان به این نتیجه دست یافته اند که تعیین سطح کلی اضطراب نمی تواند به شناخت حس موثر در کاهش درآمدی برخی از افراد که دارای سطح بالایی از اضطراب هستند، منتهی می شود و بر این اساس، کوشش کرده اند تا به مولفه های اضطراب دست یابند وتحقیقات این دهه توانسته اند اضطراب را به مولفه های صفت وحالت تقسیم کنند(دادستان،1386). طبق تعریف، اضطراب صفت انگیزه یا زمینه رفتاری است که فرد را آماده می کند تا در مقابل موقعیت های بسیاری که خطری ندارد، مضطرب شود و نسبت به آنها حالت اضطرابی داشته باشد(مهرام،1389). در واقع در اضطراب رگه، احتمالا شخص موقعیت های بسیاری را تهدید آمیز و خطرناک می پندارد. به ویژه او ممکن است که نگران باشد که مبدأ قضاوت دیگران درباره وی عزت نفس او را تهدید کند (مارنات ، 1382). در مقابل، اضطراب حالت نیز احساس ناخوشایند و زودگذر هوشیارانه ای از تنیدگی، بیم، عصبیت و نگرانی است که با فعال شدن یا برانگیختگی دستگاه عصبی خود مختار و رفتارها و واکنش های مربوط به آن شامل تعرق، لرزش، افزایش ضربان قلب، همراه است ( مهرام، 1379). در واقع در اضطراب حالت بالا، شخص احساس ترس، نگرانی و عصبی بودن می کند؛ او ناخوشنود است و هوشیارانه احساس تنش می کند. این قبیل افراد احتمالا فعالیت زیاد دستگاه عصبی خود مختار را گزارش می كنند. اهميت و ضرورت پژوهش اختلالات رواني از جمله اضطراب شديد، بر زندگي مليون ها نفر از مردم تاثير گذاشته است و با هزينه ي مراقبت هاي بهداشتي ارتباط مستقيم دارد(ايزدي،1381). بروز هر نوع اضطراب مي تواند به ضعف تمركز و اختلال حواس منجر شود كه تاثير مخربي بر عملكرد افراد از جملهدانشجویان دارد(بهشتي، 1377). شغل پرستاري با توجه به محيط شغلي يعني بيمارستان، همواره در معرض اضطراب هايي است كه روحيه ياين قشر را تحت تاثير قرار مي دهد. در نتيجه تجربه ي اين اضطراب ها، منجر به استفاده از انواع مكانيسم هاي دفاعي از سويدانشجویان مي شود. اين تنيدگي ها و اضطراب ها در محل كار، هم براي فرد و هم براي افراد ديگر موجب خسارت ها و زيان هاي فراوان مي شود و سلامتدانشجویان به عنوان يكي از مهمترين عوامل تاثير گذار بر بيماران، بر اثر استرس و اضطراب شغلي در معرض خطر قرار مي گيرد. اهداف پژوهش هدف کلی پژوهش بررسی و مقایسۀ رابطۀ مکانیسم های دفاعی با اضطراب حالت- صفت و همچنین تعیین وزن مکانیسم های دفاعی در پیش بینی اضطراب حالت- صفت، هدف پژوهش حاضر است. اهداف اختصاصی 1- تعیین رابطۀ بین سبک مکانیسم های دفاعی با اضطراب حالت- صفت دردانشجویان 2- مقایسۀ مکانیسم های دفاعیدانشجویان مرد و زن 3- مقایسۀ اضطراب حالت- صفت دردانشجویان مرد و زن 4- تعیین وزن پیش بینی کنندۀ مکانیسم های دفاعی در پیش بینی اضطراب حالت- صفتدانشجویان زن 5- تعیین وزن پیش بینی کنندۀ مکانیسم های دفاعی در پیش بینی اضطراب حالت- صفتدانشجویان مرد فرضیه ها و سؤال پژوهش فرضیه ها ي پژوهش 1- بین سبک مکانیسم های دفاعی و اضطراب حالت- صفت دردانشجویان رابطه وجود دارد. 2- بین مکانیسم های دفاعیدانشجویان زن و مرد تفاوت وجود دارد. 3- بین اضطراب حالت- صفتدانشجویان مرد و زن تفاوت وجود دارد. سوال پژوهش 1- وزن پیش بینی کننده مکانیسم های دفاعی در پیش بینی اضطراب حالت – صفتدانشجویان چه میزان است. تعاریف متغییرهای پژوهش تعاریف نظری اضطراب اضطراب حالت مقیاس اضطراب حالت جهت اندازه گیری عوامل اضطراب کوتاه مدت و زودگذر طراحی گردیده است ، یعنی به طور ذهنی و هوشیارانه احساس های ترس ، نگرانی و آشفتگی را که شدت و نوسانهای آن در زمان ، متغییر است ، نشان می دهد (اشپیل برگر و همکاران،1973).